آموزش بیس در پرایس اکشن
بیس در پرایس اکشن یا الگوی پایه یک مفهوم اساسی در تحلیل قیمت است که با یک دوره فشردگی قیمت مشخص میشود که معمولاً بعد از یک حرکت قوی روی نمودار رخ میدهد. این الگو نشاندهنده یک توقف در بازار است که در آن خریداران و فروشندگان به تعادل میرسند تا قبل از ظهور یک روند جدید، قیمت استراحت کند. درک این الگو میتواند استراتژیهای معاملاتی را به طور قابل توجهی بهبود بخشد، به ویژه در شناسایی نقاط ورود و خروج بالقوه که برای معامله گران پرایس اکشن بسیار اهمیت دارد.
بیس در پرایس اکشن چیست؟
اصطلاح بیس در پرایس اکشن به معنی تثبیت قیمت یک دارایی است. این حرکت در قیمت معمولاً توسط تحلیلگران فنی استفاده میشود و اغلب پس از یک روند نزولی رخ میدهد، قبل از اینکه قیمت به یک فاز صعودی وارد شود. الگوی قیمتی بیس، صاف یا بهطور جزئی گرد به نظر میرسد. به همین دلیل، قیمت نشان میدهد که عرضه و تقاضا نسبتاً برابر هستند. دو مفهوم بیسینگ رایج وجود دارد که تحلیلگران فنی معمولاً آنها را شناسایی میکنند و میتوان از آنها برای اعمال استراتژیهای مختلف بیسینگ برای یافتن نقاط ورود و خروج استفاده کرد.اولی بیسینگ اصطلاحی در معاملات است که به تثبیت قیمت یک دارایی اشاره دارد، معمولاً پس از یک روند نزولی، قبل از شروع فاز صعودی شکل میگیرد.دومی بیسینگ همراه با کاهش حجم، که تعادل بین عرضه و تقاضا را نشان میدهد.بیس در پرایس اکشن سطوح حمایت و مقاومت واضحی را ایجاد میکنند، زیرا گاوها و خرسها برای کنترل رقابت میکنند.
ویژگی های الگوی بیس در پرایس اکشن
قبل از اینکه با الگوهای بیس در پرایس اکشن آشنا شوید نیاز هست تا مهم ترین ویژگی های این مفهوم معاملاتی را یاد بگیرید که در ادامه آن ها را توضیح میدهیم.
1- شکلگیری در سطوح کلیدی
الگوی بیس معمولاً در سطوح قیمتی مهم، مانند سطوح حمایت و مقاومت شکل میگیرد. این موضوع حیاتی است زیرا نشاندهنده این است که قیمت قبل از ایجاد یک حرکت بزرگ متوقف میشود.
2- فشردگی قیمت در الگوی بیس
قیمت برای یک دوره زمانی در یک محدوده باریک باقی میماند و یک محدوده نوسانی ایجاد میکند که در آن چندین شمع بهطور نزدیک به هم قرار دارند. بهطور معمول، این الگو ممکن است شامل ۳ تا ۴ شمع یا کندل باشد که از یکدیگر فاصله قیمتی زیادی ندارند.
3- کاهش حجم در الگوی بیس
در طول شکلگیری الگوی بیس در پرایس اکشن، حجم معاملات ممکن است کاهش یابد که نشان میدهد معاملهگران در حال انتظار برای یک حرکت قاطع قبل از تعهد به معاملات بیشتر هستند.
4- پتانسیل برای حرکات قوی
این الگو به عنوان سکوی پرتابی برای حرکات قوی قیمت، چه به سمت بالا و چه به سمت پایین، پس از مرحله فشردگی عمل میکند.هر چه قدر محدوده نوسانی شکل گرفته طولانی تر باشد، قیمت میتواند رشد یا کاهش بیشتری را تجربه کند.
5- اعتبار متناسب با تایم فریم
در حالی که الگوی بیس در پرایس اکشن میتواند در تایمفریمهای مختلف مشاهده شود، الگوهایی که در تایمفریمهای بلندتر (مانند نمودارهای روزانه یا هفتگی) شکل میگیرند، معمولاً قویتر و قابل اعتمادتر در نظر گرفته میشوند.
انواع بیس در پرایس اکشن
حالا که با ویژگی های بیس آشنا شدید، در ادامه انواع بیس در پرایس اکشن را معرفی میکنیم و هرکدام را به صورت جداگانه توضیح میدهیم.
1- شمع بیس در پرایس اکشن
یک شمع بیسینگ یا شمع بیسینگ کندلاستیک یک شاخص معاملاتی است که طول بدنه آن کمتر از نصف دامنه آن بین بالاترین و پایینترین نقاط است. یعنی کمتر از ۵۰٪ دامنه آن طول بدنه این کندل است. این شمعها تمایل دارند که پایه مناطق عرضه و تقاضا را توسعه دهند.عرضه و تقاضا تعیینکننده حرکت قیمت سهام است. قیمتها زمانی جهش میکنند که تقاضا افزایش مییابد. از سوی دیگر، تقاضای کم میتواند باعث کاهش شدید قیمت شود. اما وقتی قیمت سهام هیچ تغییری نمیکند،این نشاندهنده فعالیت بسیار کم معاملاتی است. به این ترتیب، فعالیت خرید و فروش کافی برای ایجاد حرکت در قیمت وجود ندارد.سهامی که قیمت آن ثابت میماند بهصورت جانبی حرکت میکند، بنابراین در دامنه نسبتاً پایدار هستند.
2- الگوی بیس ادامه روند
معاملهگرانی که از یک دوره بیسینگ برای یافتن نقطه ورود در یک بازار دارای روند استفاده میکنند، باید زمانی معامله را باز کنند که قیمت از بالای محدوده تثبیتشده عبور کند (برای موقعیت خرید). شکست باید با حجمی بالاتر از متوسط رخ دهد تا مشارکت در حرکت را نشان دهد.ایدهآل این است که یک میانگین متحرک متداول مانند ۲۰ روزه یا ۵۰ روزه، بهعنوان حمایت در پایین دوره بیسینگ عمل کند. این کار به میانگین متحرک اجازه میدهد تا به قیمت نزدیک شود. میانگین متحرک بهعنوان مقاومت برای یک موقعیت فروش عمل میکند.
3- الگوی بیس معکوس شدن روند
معاملهگران همچنین میتوانند از یک الگوی بیسینگ برای یافتن کفها یا سقفهای احتمالی در یک دارایی استفاده کنند. اگر یک بازار برای مدت طولانی تثبیت شود، یک شکست در جهت مخالف روند قبلی اغلب باعث فعالشدن دستورات حد ضرر معامله گران دیگر میشود و همین موضوع باعث تغییر جهت روند قبلی قیمت میشود.مانند استراتژی ادامه روند، باید معامله را زمانی خارج کرد که قیمت از پایینترین قیمت معاملهشده در دوره بیسینگ عبور کند. معاملهگران میتوانند از اصلاحات روند قبلی برای تعیین اهداف سود استفاده کنند.
4- الگوی بیس فنجان با دسته
این الگوی بیس در پرایس اکشن زمانی ظهور میکند که یک روند صعودی از قبل در جریان است و با یک اصلاح عمیقتر همراه میشود. به این ترتیب، قیمت دارایی باید بین ۳۰٪ تا ۴۰٪ از پایینترین سطوح باشد. این الگو نزدیک به بالاترین قیمتهای هفتگی سهام یا دارایی ظاهر میشود. هر دارایی که به بالاترین قیمت خود رسیده باشد، بهترین گزینه برای این الگو است زیرا هیچ مقاومتی در بالای سر آن وجود ندارد.
5- الگوی بیس صاف
الگوی بیس صاف با یک اصلاح کمعمق همراه است. این الگو زمانی ایجاد میشود که پس از یک اصلاح عمیقتر، یک شکست رخ دهد. مانند فنجان با دسته، باید یک روند صعودی برقرار باشد تا یک تثبیت قیمت به شکل صاف ایجاد شود.
6- الگوی بیس روی بیس
بیس روی بیس به ترکیب دو بیس مختلف اشاره دارد. اما چگونه این ممکن است؟ بیس در پرایس اکشن زمانی شروع به شکلگیری میکند که قیمت یک دارایی افزایش قابلتوجهی از نقطه خرید نشان نمیدهد. معاملهگران میتوانند ظهور یک بیس جدید را در نقطهای بالاتر از بیس اول مشاهده کنند. این پدیده روی نمودار مانند دو پله روی یک پلکان به نظر میرسد.اگرچه پایه دوم بهطور کلی یک پایه صاف است، هر دو پایه میتوانند هر شکلی به خود بگیرند.
نحوه معامله با الگوی بیس در پرایس اکشن
مطابق تصویر بالا ما شاهد یک روند خاص در بازار هستیم، اما قیمت به سطح برخورد میکند و نمیتواند حداقل ۳-۴ میله پشت آن تثبیت شود. این یک سیگنال عالی برای ورود به موقعیت در جهت مخالف روند فعلی بازار است.از آنجایی که این تنظیم بر اساس بدنه شمعها شکل میگیرد، هنگام تعیین حد ضرر توصیه میشود این نکته را در نظر بگیرید که احتمال وجود سایه شمعها خارج از محدوده الگوی بالا وجود دارد. بنابراین، حد ضرر با فاصله کمی بالاتر از الگوی بیس در نظر گرفته میشود.حد سود در نزدیکترین سطح قیمتی در خلاف روند قبلی تعیین میشود.
سخن پایانی
الگوی بیس در پرایس اکشن یک ابزار قدرتمند در تحلیل قیمت است که به معاملهگران این امکان را میدهد تا بهطور مؤثری نقاط ورود و خروج بالقوه را شناسایی کنند. با تجزیه و تحلیل فشردگی قیمت در سطوح کلیدی و انتظار برای تأیید یک شکست، معاملهگران میتوانند بهطور مطلوبی، معاملات خود را برای حرکات آتی قیمت در نظر بگیرند. مدیریت ریسک مناسب استفاده از حد ضرر ها و رعایت میزان ریسک به ریوارد مناسب و تعیین اهداف سود متناسب با آن، میتواند استراتژی معاملاتی را بهبود بخشد و منجر به نتایج معاملاتی بیشتر و قابل اعتمادتر شود.